جەلال مەلەكشا | Jalal Malaksha | جلال ملکشا

– قبله –

قبله

 

 

گفتند: عشق،

كلام ممنوع است.

قراولان بسیار

بر معابر ایستادند!

و مغز عاشقان

بر سنگفرش كوچه‌ها شكفت!

تفنگ‌های گرسنه

شب‌نامه‌های سازمان عشق را

در خیابان‌های توطئه،

نشانه گرفتند.

بی‌چتر و جان‌پناه

با یك دل قدیمی‌،

در فصل خشنِ رگبارهای تند

به ‌ابرهای بی‌ترحم می‌گویم:

نه، نه، نمی‌توانید

سمت قبله‌یِ قبیله‌یِ مرا بچرخانید!

 

جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha