جەلال مەلەكشا | Jalal Malaksha | جلال ملکشا

– نیاز –

نیاز

 

 

تمامِ باغ یك گل است

اگر نبودی

عشق، نه رایحه

نه مفهومی ‌داشت:

ای هسته‌ی منظومه‌ی جهانِ من!

شقاوتِ من نزد تو

به مهری مبدل می‌شود

كه ‌انسانِ ابتدایی

از مفهومش عاجز نیست!

تنهایی مرا چاره‌ای بساز

و در نهانی‌ترین زاویه‌یِ دلَت

به دیدار من بیا

من از ساده‌ترین عناصر جهان‌ام

و خلوتم را

هیاهوی عبور یك پروانه به‌هم خواهد زد!

با یك بوسه

ابدیتی خاموش به من ببخش

با روسریت صورتم را بپوشان

می‌خواهم از بوی گَسِ گیسوانِ تو

و نجابتِ نگاهت

هدیه‌ای برای دخترانِ بهشت ببرم!

و راز مكتوم زیبائی تو را فاش كنم

حتا اگر به‌ آتشم حوالت دهی

من دوزخ تنهایی را تجربه كرده‌ام

در كنار تو…

دنیا برهوتی زیباست

ای حوای یگانه

به جهنم دنیایم پابند كرده‌ای…

در برهوت خلوت دنیا

مرا به میوه‌های ممنوعه مهمان كردی…!

 

جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha