– تبعید –
تبعید نام من همزادهی رنج است زادگاهم قریهی اندوه… دستهای فقر، بند قنداق مرا پیچید و پس گهوارهام جنباند! مادر من، مزرعهی بیبار شوی مادر، ابر، لیك همواره دستاناش عقیم و سرد! اینچنین من رشد كردم، تلخ! چون نهالی در كویری خشك راهوارم بود، اسب یأس و ندانستم كه امید سبز خود را […]