– توطئه –
توطئه
در باغچهی حیاط خانه
توطئهای در شُرُفِ تكوین است!
فشار انگشتی،
بر ماشه تفنگ ساچمهای
روی نقطه تقاطع توطئه
و خون شتك میزند، بر دیوار
سنگفرش و…
منقار سرخ جوجهای
تخم را میتركاند…
فصل تخمریزیِ عقرب است
و مار میرویَد از زمین!
گربهای روی هره
یك تكه گوشت لزج را
در مخیلهی خود مزهمزه میكند
و پارس سگی
خیال شیرین گربهای را میآشوبد…
و جوجه از تونل هاضمهی مار میگذرد!
در باغچه حیاط خانه
توطئهای در شُرُفِ تكوین است
زایشی دردناك
بر نطع خاك…
مرگ كنار جدول باغچه، گرسنه است
و زندگی در آشیانهی خالی ضجه میزند
در كوچه
تابوتی روی شانههای سبز صلوات است
تفنك، دستان خونآلودش را،
با چفیه پاك میكند
كودكی
بر گردهی اسب چوبین شلاق میزند…
در محارهی زاد و ولد عقرب…
رویش مار…
و زندگی
در تونل تاریك زمان
از نفس افتاده است!
جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha