– تخت جمشید –
تخت جمشید
آیا چگونه گشت روزگار
سمبل عظیم قدرت،
تخت جمشید!
كه ریشه در اقیانوس خون بردگان دارد
واژگونه گشت؟!
تاریخ، روح مبارز اسپارتاكوس است.
اینك، صدای باستانی انسان
میوزد از حواشی قرون
صدای باستانی انسان
میان خون و دشنه جاریست
كتیبهها را ورق میزنم
كلمهها سُرخاند!
تازیانهها، تازیانهها
حضور ظالم تازیانهها بر فراز تخت جمشید…
تمام كاخها، از استخوان و خون انسان است!
آن سنگ سرخ
حكایتی دارد
و بیدلیل نیست، این شنگرف!
خون كدام شهید، بر آن چكیده است
و كدام بردهی دلیر،
با خون خویش،
نام عزیز آزادی را فریاد كرده است!
در پای این ستون
نقش پرندهایست
و بیدلیل نیست
تصویر پرندهای
كه یك آسمان آزادی
در بالهای اوست
تاریخ،
روح مبارز اسپارتاكوس است
و قاهقاهِ خندهی كوروش
حالیا، ترك خورده
نا رساست!
ای دست مریزاد روزگار عادل!
شیراز – تخت جمشید
30/2/1357 – May 20, 1978
جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha