– غزل بینام –
غزل بینام
در هوایت بال پروازم شكست
در گلویت بغض آوازم شكست
غم زبان آتشینم را ببست
ساز و چنگ نغمهپردازم شكست
ناز میكردم برِ سلطانِ عشق
حرمتم بر باد شد، نازم شكست
آنچه در دل بود جمله فاش گشت
حَرزِ قفلِ محكمِ رازم شكست
در بیابانهای سوزانِ فراق
پای تیزِ اسبِ تكتازم شكست
تا شكستی قلب محزون (جلال)
دست كلك نكتهپردازم شكست
جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha