Entries by

– راز و رمز عشق –

راز و رمز عشق     رنج بی‌حد از جفای روزگار آموختم گریه ‌از دلتنگی ابر بهار آموختم راز و رمز عشق را بر دار كوی دلبران با هزاران خون دل منصوروار آموختم تا گل عشقش شكفت و غنچه زد در باغ دل، نغمه‌های عاشقانه ‌از هزار آموختم گاه رهپوی شب گیسو، گهی خورشید رو […]

– عقاب –

عقاب   احساس می‌کردم، شعر معاصر ایران، شاهکاری مثل (شعر عقاب) را کم دارد. (عقاب) را (پوشکین) شاعر و نویسنده‌ی بزرگ روس نوشته است. (پرویز ناتل خانلری) آن را در قصیده‌ای مختر و موجز و بسیار زیبا به ادبیات فارسی تقدیم کرده است، استاد (هژار) شاعر و نویسنده‌ی بزرگ کرد این اثر فناناپذیر را به […]

– ناخلف –

ناخلف     من یادگار عشیره‌ای هستم كه با سخاوت خون به لاله‌های كوهسار آموزش رویش دادند من ناخلف افتادم؛ اما تفنگ دولول پدرم مصلوب دیوار است در دست من، قلم مویه می‌كند.   1354 – 1975   جەلال مەلەکشا – جلال ملکشا – Jalal Malaksha

– راه نیروانا –

راه نیروانا     سیاره‌ی بی‌قاعده‌ی زمین دیری‌ست نه بر مدار خویش در امتداد رأس‌السرطان جاری‌ست! به فضای بی‌جاذبه، پرتاب شده است و دیگر قانون گریز از مركز ذره‌ای اعتبار ندارد.   30/7/1373 – October 22, 1994   جەلال مەلەکشا – جلال ملکشا – Jalal Malaksha

– درد… –

درد…     درد دارم، درد، تیمارم كنید تا بر آرم بال، بر دارم كنید راه خونینی‌ست راه سرخ عشق راهی این راه خونبارم كنید كاروان رفته‌ست و من در خواب دوش مانده‌ام مدهوش، بیدارم كنید تیره و تاریك و دیجورم چو شب مستحقم، غرق انوارم كنید بر صلیب عشق، مصلوبم كنید بر بلند دار، […]

– جاذبه –

جاذبه     سیاره‌ی بی‌قاعده‌ی زمین دیری‌ست نه بر مدار خویش در امتداد رأس‌السرطان جاری‌ست! به فضای بی‌جاذبه، پرتاب شده است و دیگر قانون گریز از مركز ذره‌ای اعتبار ندارد.   جەلال مەلەکشا – جلال ملکشا – Jalal Malaksha