نوشته‌ها

جەلال مەلەكشا | Jalal Malaksha | جلال ملکشا

– قلبم، سنگرِ یاغیان –

قلبم، سنگرِ یاغیان

 

 

زخمی ‌شكفته بر دلم!

نز دشنه و گلوله –

– کاری‌تر…! –

آنسان كه ‌التیامش

نزد مرگ است!

دریغا كه مرگ

به كرشمه ‌ایستاده ‌است و لجاجت!

 

زخمی ‌شكفته بر دلم

از دشنه‌یِ زبانِ ژاژخایان

چون لكه‌ای درشت

بَر شرافتِ نجیبم،

پامالِ ناكسان!

 

زخمی‌ شكفته بر دلم

ای باور كمشده!

ایمان كبیر من، به نجاتم بر خیز!

می‌خواهم قلبم را

از زیر پایِ سفله‌گان و ناكسان بردارم

می‌خواهم، قلبِ شكسته‌ام را

در كوچه‌ی مردم

به تماشا بگذارم

و بگویم « های…! هنوز،

با این همه جراحت و زخم

قلبم، عشقِ دنیا را در خویش می‌تپد!

هنوز،

قلبم كوهی‌ست

سَنگَرِ بزرگ یاغیان

و با این همه جراحت

باری،

با اقتدار،

به‌ابتذال، تعظیم نكرده ‌است! »

 

7/1366 – September, 1987

 

جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha