نوشته‌ها

جەلال مەلەكشا | Jalal Malaksha | جلال ملکشا

– پشت این گریوه –

پشت این گریوه

 

 

در شب هول

اندیشه‌ی من،

جامه ‌از آفتاب دارد

و از زمان، فراتر است

می‌دانم

پشت این گریوه رنگی دیگر دارد

سُرخی،

كه زردها را می‌شوید

پشت این گریوه

می‌دانم

زندگی بی‌معنی نیست

انسان اَرجی دارد

و عشق،

وسعت سبز‌ی‌‌ست

كه گله‌های گمشده را به ‌هم می‌پیوندد!

پشت این گریوه

كسی غریب نیست

همه، همدیگر را می‌شناسند

دشت هموار است

زندگی یكدست

مرگ یكدست است

و نان به همه می‌رسد.

 

26/6/1356 – September 16, 1977

 

جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha