– مرد دریادل –
مرد دریادل
نا خدای كشتی عشقام!
قلب تو دریاست
یكسره اندام تو دریاست
من سفر خیزم
من ز پالیز همیشه سبزِ رویای تو میآیم
و بر آنم، تا برانم كشتی خود را
تا بلندایِ شبِ امواجِ گیسویت!
تا حریمِ گرمِ اقصایِ بلیغِ پیكرِ تو
تا خلیجِ شرقیِ چشمت!
ای گرانسایه!
آذرنگی باش
در شبی اینگونه هول انگیز!
من شراعِ زورقِ زرینِ خود را میگشایم در مسیر باد
و میافروزم چراغ دل
و میآویزم به باهوی بلند بادبان عشق
و شبی دور از نگاه جاشوان خشمت، آهسته
برفراز قامت دریایی تو، گرم میرانم!
آی اقیانوس!
نا خدای كشتی عشقم
خشم توفان خیز تو هرگز
قدرت تسخیر پایابم نخواهد داشت!
مرد دریا دل نمیترسد
از خروشِ موج!
6/1356 – July, 1977
جەلال مەلەکشا - جلال ملکشا - Jalal Malaksha